بهترین دوستان من {10}
رائون به پشت برگشت تا فرار کنه ولی تهیونگ اونو از گردنش میگیره.
تهیونگ:کجا با این عجله؟
رائون:ت..تهیونگ...آخ
..غلط کردم.
تهیونگ:دیگه دیره کوچولو
رائون:اخه به من چه جونگکوک اول شروع کرد
تهیونگ:جونگکوک بالشتو پرت کرد تو صورتم؟
رائون:ن..نع
تهیونگ:پس حرف نزن
دینگ دینگ(گوشی زنگ میخوره😂)
تهیونگ گردن رائونو ول میکنه تا گوشیو از جیبش دربیاره
رائون هم از فرصت استفاده میکنه و به اتاقش فرار میکنه.
تهیونگ گوشیو از جیبش درمیاره.
کوک:گوشی رائون دست تو چیکار میکنه هیونگ؟
تهیونگ:مثلا قرار بود تنبیه بشه
تهیونگ نگاهی به گوشی میندازه.
نام مخاطب:~~~
تهیونگ کنجکاو میشه و تماسو وصل میکنه.
سویون:سلام هرزه کوچولو چطوری؟
تهیونگ:...
سویون:نمیخوای جواب بدی نه؟اصلا مهم نیست
زخمت عفونت کرده مگه نه؟(خنده)چاقو کثیف بود(خنده)
...اینکارو کردم تا یادت بمونه دیگه هیچوقت به جونگکوک نزدیک نشی وگرنه بلایی سرت میارم که دیگه نتونی نفس بکشی...ترسوی احمق.
.
.
.
.
ببخشید امتحان دارم
تهیونگ:کجا با این عجله؟
رائون:ت..تهیونگ...آخ
..غلط کردم.
تهیونگ:دیگه دیره کوچولو
رائون:اخه به من چه جونگکوک اول شروع کرد
تهیونگ:جونگکوک بالشتو پرت کرد تو صورتم؟
رائون:ن..نع
تهیونگ:پس حرف نزن
دینگ دینگ(گوشی زنگ میخوره😂)
تهیونگ گردن رائونو ول میکنه تا گوشیو از جیبش دربیاره
رائون هم از فرصت استفاده میکنه و به اتاقش فرار میکنه.
تهیونگ گوشیو از جیبش درمیاره.
کوک:گوشی رائون دست تو چیکار میکنه هیونگ؟
تهیونگ:مثلا قرار بود تنبیه بشه
تهیونگ نگاهی به گوشی میندازه.
نام مخاطب:~~~
تهیونگ کنجکاو میشه و تماسو وصل میکنه.
سویون:سلام هرزه کوچولو چطوری؟
تهیونگ:...
سویون:نمیخوای جواب بدی نه؟اصلا مهم نیست
زخمت عفونت کرده مگه نه؟(خنده)چاقو کثیف بود(خنده)
...اینکارو کردم تا یادت بمونه دیگه هیچوقت به جونگکوک نزدیک نشی وگرنه بلایی سرت میارم که دیگه نتونی نفس بکشی...ترسوی احمق.
.
.
.
.
ببخشید امتحان دارم
۵.۲k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲